خسته شدم...
هنوز تکلیفم مشخص نیست...نمی دونم چرا فقط با من هنوز قرارداد نبستن!!!
همه چیز رو داره از اول شروع می کنه...کاش اینجا نمونده بودم...اون وقت زودتر فراموش می کرد...
نتیجه های ارشد رو هم دادن.ولی من هنوز بهش چیزی نگفتم.آخه رتبه اش خوب نشده و روحیه اش هم خوب نیست.تازه این چند روزه هم همش هرچی میگه یه جمله هم به حرفش اضافه می کنه : به عنوان یه دوست...فکر کنم خودش فهمیده.
دو روزه سر درد عجیبی دارم.فکر می کنم از این هواست.شاید هم...
امروز سر یکی از کلاسهام که تا حالا نرفته بودم برای اولین بار رفتم.آخه بچه ها گفتن که دو بار برام غیبت زده...امروز اصلا حضور و غیاب نکرد...اینم از شانس من.تازه سر کلاس هم یه آدامس چسبید به مانتوم.کلی حالم گرفته شد.
دلم خیلی گرفته...
سلام
منم جرات ندارم
سلام عزیزم خوبی
من می خوام با شما اشنا بشم