یه غریب آشنا
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 11:00 ق.ظ
شاید اگه آدم اصلن فکر نکنه ببینه که واقعا هیچی و هیچ کسی مثل هم نباشن.وقتی پرواز پرنده رو میبینم می فهمم چقدر بدبختم که اینجوری کف زمین چسبیدم.نه بخاطر پروازش که بخاطر آرامشش.غریبه ها همشون همین جورین.یه چی مینویسن که خودشونم باهاش غریبن.اما میفهمن این پرواز پرنده با بقیه پروازا از زمین تا همون آسمون پرنده فرق داره. مهربون دلت رو بپرون که اگه پریدن یادش بره دیگه دل نیستااااا. از ما گفتن.
دوست عزیز وبلاگنویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های سرشار از احساس و زیبایی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید. منتظرم و خدانگهدار
شاید اگه آدم اصلن فکر نکنه ببینه که واقعا هیچی و هیچ کسی مثل هم نباشن.وقتی پرواز پرنده رو میبینم می فهمم چقدر بدبختم که اینجوری کف زمین چسبیدم.نه بخاطر پروازش که بخاطر آرامشش.غریبه ها همشون همین جورین.یه چی مینویسن که خودشونم باهاش غریبن.اما میفهمن این پرواز پرنده با بقیه پروازا از زمین تا همون آسمون پرنده فرق داره.
مهربون دلت رو بپرون که اگه پریدن یادش بره دیگه دل نیستااااا.
از ما گفتن.
دوست عزیز وبلاگنویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های سرشار از احساس و زیبایی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.
منتظرم و خدانگهدار
انگار بر دیوار شیشه ای روحم با الماس خط میکشند ... !
اگه با تبادل لینک موافقی بهم بگو